در ایران، در کنفرانسهای فرهنگی سال 1337 که در مشهد و آبادان تشکیل شد، ایجاد برنامه راهنمایی در آموزش و پرورش»به منظور کمک به دانشآموزان در انتخاب رشته تحصیلی و اشتغال آتی آنان ضروری شناخته شد.لذا، مرکز راهنمایی دانشآموزان در اداره کل تعلیمات متوسطه به وجود آمد و اجرای تست و تشکیل پرونده تحصیلی در چندین مدرسه به طور آزمایشی آغاز شد.به دنبال آن در سال 1338 عده ای از کارشناسان وزارت آموزش و پرورش در جهت تحصیل و تحقیق در مسایل راهنمایی به خارج از کشور اعزام شدند و بدین وسیله مقدمات گشایش دفتر برنامهریزی راهنمایی تحصیلی و اجرای برنامه راهنمایی در ایران فراهم شد.
در سال 1346 وزارت آموزش و پرورش از دانشکدههای علوم تربیتی دانشگاهها و مدارس عالی تقاضای تربیت مشاور تحصیلی کرد.در بهمن 1347 دفتر کل آموزش راهنمایی تأسیس شد و با تدوین کتابهای جدید و تربیت معلم برای دوره تحصیلی راهنمایی، که با تغییر نظام آموزشی قدیم از دو دوره شش ساله دبستان و شش ساله دبیرستان به یک دوره پنج ساله دبستان، یک دوره سه ساله راهنمایی و یک دوره چهار ساله دبیرستان به وجود آمده بود، سرانجام در مهرماه 1350 مدارس راهنمایی کار خود را رسما شروع کردند.
(1)-William Healy
(2)-The National vo؟؟؟
برنامه راهنمایی و مشاوره در مدارس تا سال 1358 ادامه یافت اما بنا بر عللی متوقف شد.به نظر میرسد که مسائل زیر از جمله موجبات عدم توفیق این برنامه در گذشته باشد:خوب شناخته نشدن نیاز؛عینی نبودن هدفها و نقش مشاور؛پیاده کردن برنامه بدون مطالعه و ارزشیابی کافی؛بنا نشدن برنامه بر اساس اصول و ضوابط یک حرفه 1 ؛ناشناخته ماندن هدفها و ضرورت برنامه برای دانشآموزان، معلمان، مربیان، والدین، مسئولان آموزش و پرورش و مردم؛نارسایی و ناهماهنگی برنامههای تربیت مشاور در دانشگاهها؛کمبود هیئت علمی متخصص و مجرب؛ضعف محتوای علمی برنامهها و تکراری بودن مطالب؛استفاده از ترجمه صرف متون خارجی؛ عدم استفاده از متون تربیتی ایرانی-اسلامی و تحقیق؛اخذ الگوی برنامه از فرهنگ بیگانه و در نتیجه عدم همخوانی بسیاری از مسایل با عوامل فرهنگی و اجتماعی جامعه، نامناسب بودن شیوههای گزینش دانشجو و کمبود نیروی انسانی ماهر، چنانکه در سال 1357 در قبال هر هزار دانشآموز یک مشاور وجود داشت.نیز متصف نبودن اکثر مشاوران به اخلاق مشاورهای و عدم تجربه علمی و عملی کافی آنان؛نبودن امکانات کافی و منابع حمایتی از قبیل کمکهای جنبی موسسات دیگر جامعه، عدم همکاری افراد و موسسات ذی ربط؛مواجه بودن مشاوران با مشکلات علمی و فنی به هنگام انجام وظیفه؛نیاز آنان به راهنمایی و ارشاد و مع الوصف عدم کلاسهای آموزشی ضمن خدمت، دورههای بازآموزی، مجلات علمی یا سایر امکانات و سرانجام فقدان یک سیستم ارزشیابی صحیح، مناسب و مستمر از فعالیتهای مشاوران و در نتیجه عدم اثبات کارآیی منجر به شکست و تعطیل قهری این برنامه شد.
شکی نیست که تعطیل الزامی و شکست قبلی این برنامه به علل فوق الذکر به هیچ عنوان نمیتوانست حاکی از عدم نیاز جامعه به این خدمات و یا بیثمر بودن این حرفه باشد.لذا، با مساعی متخصصان داخلی این رشته، شورای عالی انقلاب فرهنگی مصمم به بازگشایی این رشته تحصیلی در دانشگاهها و حمایت از این برنامه بر مبنای یک پیریزی علمی نوین، مبتنی بر نیاز و اصلاح معایب گذشته شد.بر این اساس معدودی از دانشگاهها در سال تحصیلی 8-1367 بر طبق ضوابط معین برای دوره کارشناسی اقدام به پذیرش دانشجو کردند.نیز متخصصین این رشته به برنامه ریزی درسی دوره کارشناسی ارشد پرداختند تا با تأیید الهی بتوانند از این طریق گامی در جهت بقای این (1)-Garth Sorenson استاد دانشگاه کالیفرنیا در لوس آنجلس نتیجه میگیرد که یک کار حرفهای باید از سه ویژگی زیر برخوردار باشد:
الف)خدمتی اجتماعی-مشخص، ضروری و منحصر به فرد باشد که توسط دیگران انجام نگیرد.
ب)مبتنی بر دانشی باشد که در دسترس عام نیست.
ج)با مفاهیم مجرد، اصول و قوانین ذهنی بیش از کارهای یدی سروکار داشته باشد.[البته منظور این نیست که در یک کار حرفهای مهارتهای مثلا حرکتی یا اجتماعی لازم نیست بلکه یک کار حرفهای اصولا به کاربرد دانش انتزاعی ارتباط مییابد، یعنی در حل مسایل نیازمند مهارتهایی است که مقدمتا ماهیت هوشمندانه و ذهنی دارند]
حرفه، به منظور ارائه خدمات آموزشی ارزندهتر به محصلین این کشور و ان شاء الله اقشار دیگر جامعه برداشته باشند.اما این که آیا این مساعی به تنهایی موجب احیای خدمات راهنمایی و مشاوره مثمر الثمر خواهد شد یا خیر، سخنی است که در نتیجه بدان خواهیم پرداخت.
نظرات شما عزیزان: